- راز گشتن
- پنهان شدن
معنی راز گشتن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بسته شدن، باز شدن
بر گشتن مراجعت کردن باز گردیدن، پشیمان شدن توبه کردن، منصرف شدن ترک کردن
با کسی سخن پوشیده گفتن، فاش کردن سر، رازی را به کسی سپردن، بیخ گوشی صحبت کردن
تعریف کردن، نقل کردن
پاک گردیدن
هدر شدن، باطل شدن، هلاک شدن، نیست و نابود گشتن
تکرار کردن سخنی مجددا گفتن، بیان کردن
بر گشته مراجعت کرده
آشکار کردن رازی را فاش کردن سری را مقابل پوشیدن (راز خود را گشاد) (راز خویش بر من گشاد)
خمیدن، خم شدن
تازه گردیدن
آشکار کردن راز، فاش کردن سرّ، برای مثال به دوست گرچه عزیز است راز دل مگشای / که دوست نیز بگوید به دوستان عزیز (سعدی۲ - ۷۰۱)
واگذار کردن، فروگذاشتن، رها کردن
گفتن، دوباره گفتن، مطلبی را تکرار کردن
آشکار کردن راز، فاش کردن سرّ، راز گشادن
جاری شدن، جریان پیدا کردن
کنایه از فراگرفتن و ازبر شدن درس
روانه شدن، رفتن، به راه افتادن، راه افتادن، روان شدن
کنایه از فراگرفتن و ازبر شدن درس
روانه شدن، رفتن، به راه افتادن، راه افتادن، روان شدن
بر باد شدن، بر باد رفتن، هدر شدن، هیچ شدن، نابود شدن، برای مثال کنون آنچ دی بود بر ما گذشت / گذشته همه نزد ما باد گشت (فردوسی - ۵/۲۰۵)
ناتوان شدن، درماندن، کنایه از خسته شدن، به ستوه آمدن
عاجز شدن
عاجز شدن
آشکار شدن ظاهر شدن یا فاش شدن خبر. پراگنده شدن خبر
خلاص شدن نجات یافتن رستگار گشتن، به کام دل رسیدن، دست یافتن، استنباط کردن، غلبه کردن
گشاد شدن فراخ شدن
برگشت از جایی مراجعت رجعت، رجوع از آهنگی یاهنگ مناسب دیگر
قبول نشدن، مردود شدن
Back, Backtrack, Rebound
вернуться , отскочить
zurückkehren, zurückverfolgen, abprallen
повертатися , повернутися , відскакувати
wracać, wrócić, odbić się
返回 , 反弹
voltar, retroceder, rebotar
tornare, tornare indietro, rimbalzare